جدول جو
جدول جو

معنی کلاه کبود - جستجوی لغت در جدول جو

کلاه کبود
(کُ کَ)
دهی از دهستان خالصه است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 305تن سکنه دارد. در سه محل بفاصله یکهزار گز به علیاو سفلی و وسطی مشهورند سکنۀ علیا 80 تن و وسطی 77 تن و سفلی 150 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلاه خود
تصویر کلاه خود
کلاه آهنی، کلاه فلزی که در جنگ بر سر می گذارند، خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کات کبود
تصویر کات کبود
نمکی آبی رنگ گه در آب حل می شود و آن را آبی رنگ می کند، برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به طور محلول استعمال می شود، زاج کبود، سولفات دوکوئیور، سولفات مس
فرهنگ فارسی عمید
(کُ رَ)
دهی است از دهستان بخش روانسر شهرستان سنندج که 176 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ گُ)
دهی از دهستان اوباتواست که در بخش دیواندرۀ شهرستان سنندج واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بَ لِ کَ)
دهی از دهستان میان دربند، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از رود خانه قره سو و چاه و محصول آن غلات و حبوب دیمی و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تِ کَ)
زاج کبود. زنگ مس. ترکیبی از جوهر گوگرد و مس یعنی سولفات مس. (ناظم الاطباء). بلخچ. مادۀکانی که برای سبز نگاه داشتن سبزیها و ترشیها بکار برند. از این ماده در شاهرود و بعض نقاط خراسان و آذربایجان یافت شود. (جغرافیای اقتصادی کیهان ص 44)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ کَ)
دهی از دهستان آب سرده است که در بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ کَ)
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج که 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کات کبود
تصویر کات کبود
زاج کبود، رنگ مس
فرهنگ فارسی معین